از پله های دستشویی اومدم بالا ...وقتی برگشتم دیدمش که بالای پله ها ایستاده بود..دلم هری ریخت پایین...
نمیتونستم مثل قدیما بی تفاوت باشم ...کلاهش سرش بود و صورتشو پوشونده بود.. داشت با موبایلش ور میرفت!
حتی کفشای تغ تغیم هم باعث نشد سرشو بیاره بالا و نگاه کنه ، حتما مطلب مهمی تو موبایلش بود!
وقتی نزدیک پله ها رسیدم سرمو انداختم پایین نمیدونم کی منو دید ، حسابی شیک کرده بودم..
سلام کرد..با شرم سلام کردم بر عکس همیشه که بلند و بی تفاوت بهش سلام میکردم...
-حالتون خوبه؟
با صدایی که خودم هم به زور شنیدم گفتم : مرسی.
دستم روی دستگیره ی در چرخید و وارد راهرو شدم..فک میکنم ضربان قلبم به ۲۰۰ رسیده بود!
الان دارم در موردش مینویسم ..! یعنی برام مهمه؟!
چطور ممکنه از یه نفر متنفر باشی و تنها چند کلمه حرف نظرتو ۳۶۰ درجه نسبت بهش عوض کنه؟!!!!!
چطور ممکنه کسی که حتی چشم دیدنشو نداشتی با چند کلمه حرف انقدر مهم بشه که چشمات همش دنبالش بگرده؟!
چطور ممکنه کسی که بود و نبودش برات اهمیتی نداشته الان کلی از وقتتو به خودش اختصاص بده!!
هیچ کدوم ازینا ممکن نیست مگه اینکه بگم :کوچی کوچی هوتاهه................
من هیچ اعتقادی به عشق ندارم...
نه ...اصلا!
بستگی داره مطالباتت از عشق چیا باشن.. بیشتر با هم حرف می زنیم.
آخی .... من ولش کنم یا شما ؟ (چشمک)
من که 2 سالی هست ولش کردم ..... فکرشه که فعلا ولم نمی کنه ..... اعصابم رو خورد کرده ... ÷ست ÷ایینی اش رو خوندید ؟
بخونید @ بد نیست @ البته اگه دوست داشتید ..... زیادی طولانیه .....
من فکر میکنم که تو قبلا هیچ علاقه ای به این شخص نداشتی...الان که بهت ابراز علاقه کرده دیگه نمیتونی ازش متنفر باشی
چون اون الان تورو دوست داره حد اقل به خاطرخودت هم که شده دیگه ازش متنفر نیستی و اون رو به چشم یه خلافکار نگاه نمیکنی ..میگی یه خلافکار عاشق من شده!؟این از این
بعدش هم الان که دیگه ازش متنفر نیستی و نظرت درموردت عوض شده میخوای که ازش بیشتر بدونی واسه همینم همه جا دنبالش میگردی که ببینی چی کار میکنه ..نه تو دوستش نداری فقط کنجکاوی ..همین
به نظرمن در کل اون به دردت نمیخوره.
بهتره اصلا بهش فکر هم نکنی!
ممکته ... تازه خیلی چیزای دیگه هم ممکنه که بعدا می فهمی !
سلام
ممنون که سر زدی و اجازه ی ورجه وورجه کردن رو بهم دادین :ی
وبلاگ قشنگی داری بازم میام
موفق باشی