life goes on

اینجام شده شبیه آفتاب این شهر .یه مدت میتابه و تا مدتها  بعد خبری ازش نیست!
ما به یک شهر جدید کوچ کردیم.نزدیک به 2 ماه میشه. خوبه خدارو شکر و راضی هستیم. امیدوارم خدا ازمون راصی باشه . اوه نه بازم زدم زیر قولم ووقولی که به خدا داده بودم همینجا توی همین یَم. همین باده. قبل از رمضان بود. رمضان گذشت..گود یالپ می میه..یونورشیتت قبول شدم. باورم نمیشد ..خود خود معجزه بود. الان تنهام مور رفته خونه ی دوستش فرا پاکیس برور رفته تیسکلاند آندره ار پو سکوله هار اکسامن و من...بازم صبر میکنم منتظر دن ویکتی اتفاق هستم. هُپر د شر س فورت سوم مولی. خدایا نمیدونی چقدر ازت ممنونم.

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:51 ب.ظ http://spantman.blogsky.com

سلام دوست عزیز
امیدوارم در شهر جدید بهتون خوشتر بگذره
میشه لطفا در مورد زبانی که در این نوشتار بکار بردید کمی توضیح بدید
و در ضمن بگید که این زبان مربوط به مادهاست یا آشوریان
اگه بگید چند سال پیش از میلاد مسیح بوده ممنون می شم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد