عید غدیر خم مبارکه

دیشب که سرمو گذاشتم رو بالشت یه عالمه باهاش حرف زدم و ازش قول گرفتم که امشب دلو نشکونه...نشکست، اما قلبم به درد اومد از خودم بدم اومد فهمیدم خیلی بیشعورم.. بعد از اون همه خوبی جوابشو خوب دادم..خوووووووب! از خودم بدم میاد به خاطر این همه بدذاتی..بی عقلی ..نفهمی..سستی..

امشب که سرمو گذاشتم رو بالشت فقط گریه کردم ..خوشحال بودم و شاکر ولی ناراحت.

خیلی سردرگمم..راهنمایی نیست نمیابم نمیبینم..یک راه بلد میخوام اما کو!

ببین جانم! چهار تا هدف مهم دارم که تا یکی دو ماه دیگه باید به امید خدا انجام بشن همشون همشون باید به دست بیان. امروز به یکیش تا ۵۰٪ تقریبا رسیدم. خدارو شکر میگم ازین بابت.

باید تلاش کنم.

پ.ن. در مورد عنوان: هه! کاشکی میفهمیدم یعنی چی!